هنوز هوای دلــم ابــری ست ...
هنوز خوب نمی شود این زخم کهنه
هنوز حرف های ناگفته بسیار است
در این سیاهی فصــل های بلند ؛
هنوز با هجــوم دلتنگی لحظه های آشفته ام روی هم تلنبار است
هنوز آوازهای آبی و آفتابی سهم رویای شبانه ام ... حتی نیست
هنوز زندان تنگ اتاق با دریچه ی بسته
بر دلـم داغ تنهــایی می گذارد
کســی نمی شنــود صــدای مــرا
مانـده ام در این قفــس تنهــا
هنوز خوب نمی شود این زخم کهنه
تا امروز، هنوز هوای دلم ابری ست ...
دلم هوای باران دارد ...
نظرات شما عزیزان:
سلامتي کسي که که ميتونست با هر کسي باشه
اما ترجيــح داد جاي صداي تــخت , صــداي کيبــوردش رو بشــنوه
سلامــتي هر کي وفــاداره
چرا شب ها سرت را پايين مي اندازى؟
گفت: ستاره چشمک ميزند ، نميخواهم به خورشيد خيانت کنم...!!!
به سلامتى همه اونايى که مثل گل آفتابگردان هستند...
پاسخ: مرسی که اومدی داداش عزیـــز ... قشنگ بود ...
وبلاگتون روز به روز زيباتر ميشه بازم بهم سر بزنيپاسخ: سلام دوست عزیـــز ... خواهش میکنم ما وظیفمون رو انجام میدیم و توقعی برای جبران نداریم واقعا ممنون از لطفتون، مرسی که اومدین